کد کده تربچه

       کد کده تربچه

امشب
تنهاترین
مهر- محبت -صفا و صمیمیت و یک رنگی
نگارش در تاريخ پنج شنبه 4 اسفند 1390برچسب:امشب که نهم برسر, قرآنِ تو را تا صبح, خواهم که به درگاهت , آشفته کنم مویم ,همون , توسط علی طوفان


 

امشب سرآن دارم . تا با تو سخن گویم راه تو بپویم من . اسرار تو راجویم

امشب به درت خواهم . تاصبح همی کوبم تا خود به درآئی زان . عطرت به صفا بویم

امشب زغمم تاصبح . حرف دل خود گویم پیمانه به پیش آری . تا باز کنی رویم

امشب زمیت نوشم . تا مست کند آن می، من را که گنه کردم . بسیار مدد جویم

امشب به سرم می زن . بی خود ز خودم گردان زیرا که ز رویت من . بسیار شرم رویم

امشب به درت کوبم . تا بازکنی در را می کوبم و می خواهم . دست از گنهم شویم

امشب در لطفت را . بگشا زبرم جانا مردانه تو را گویم . راهت به لقا پویم

امشب زمیت ساقی . مستم توچنان گردان تا بازشوم عبدت . کفران نشودخویم

امشب که نهم برسر. قرآن تو را تا صبح، خواهم که به درگاهت . آشفته کنم مویم

امشب ز تو می خواهم . تاعفوکنی من را زین رو به درت تا صبح . خاک ازتوبه می سویم

امشب بپوشم جوشن . با خواندن نامت من یارب زبلاهایت . ایمن بنما کویم!

 

همون

من همون جزیره بودم

خاکی و صمیمی و گرم

واسه عشق بازی موجها

قامتم یه بستر..

یه عزیز دردونه بودم پیش چشم خیس موجها

یه نگین سبز خالص روی انگشتر دریا

تا که یک روز تو رسیدی توی قلبم پا گذاشتی

غصه های عاشقی رو تو وجودم جا گذاشتی

زیر رگبار نگاهت دلم انگار زیر و رو شد

برای داشتن عشقت همه جونم آرزو شد

تا نفس کشیدی انگار نفسم برید تو سینه

حس عاشقی همینهههههههههههههههههههه

اومدی تو سرنوشتم بی بهونه پا گذاشتی

اما تا قایقی اومد از من و دلم گذاشتی

رفتی با قایق عشقت روی روشنی فردا

من و دل اما نشستیم  چشم به راهت لب دریـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا

دیگه رو خاک وجودم نه گلی هست نه درختی

لحظه های بی تو بودن میگذره اما به سختی

دل تنها و غریبم داره این گوشه میمیره

ولی حتی وقته مردن باز سراغت رو میگیره ....

 

این طور نیست ؟

 

روبروم بود ..... بغض ، تو گلوم بود

اگه می گفتم تموم بود

.

.

رفت و رفتم

هیچی نگفتم

فقط از دلم شنفتم :

که خودش بود ، نیمه پنهون ......

.

.

فرصت گفتنی ها چه رفت آسون

.

.

خود من بود ..... من  ̗ من بود

وصله جور ، دل و پاره تن بود

.

.

بشکنه دستم

ولی

ناخواسته گلدون شکستم

نتونستم بگمش : یه عمر  ̗ که خالی و خسته م

زبون بند اومد و

بخت بد و ...... هرچی که بودش

دست بدست داد که ندونم و نتونم و نگم

سینه م  به نفس نفس داد

همچی جور شد

که ناجور بشه

من هیچ جور نتونم

بگمش : لرزید دلم ......عاشق شدم ...... لال شد زبونم ......

بگمش : لرزید دلم ..... عاشق شدم

........ دیوونه و لال شد زبونم



نظرات شما عزیزان:

reza
ساعت19:18---4 اسفند 1390
سلام دوست عزیز وبلاگ جالبی داری تو میتونی با فعالیت تو این دو تا سایت به طور کاملا رایگان با دیدن 4 اگهی 30 ثانیه ای
http://parsianbux.com/?r=948107792
http://ebux.ir/?r=620096843
پول دربیاری البته با فعالیت مستمر کاملا واقعی امتحانش مجانیه موفق باشید


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





آرش و هلنا - Broken Angel