آیا تا به حال به این فکر کردهاید که بتوانید در یک جامبو جت (بزرگترین هواپیمای مسافری) غذا بخورید بدون اینکه پول بلیط بدهید و یا به جای خاصی بروید؟
به گزارش پرشین وی رستورانی به نام A380 در چانگ کینگ چین بازشده است که به گونهای سعی کرده فضای داخلی بزرگترین هواپیمای مسافربری را تداعی کند و این حالت را حتی با مجموعه کارمندان پیشخدمت که بسیار برای اینکه شبیه مهمانداران هواپیما باشند تعلیم دیدهاند کامل کرده است.
پنجرهها، صندلیهای قابل تنظیم، فرش هاو حتی نورپردازی کابین همگی الهام گرفته از A380 است ولی خوشبختانه منوی غذاها بیشتر از حد معمول هواپیما است.
این رستوران 600 متر مربع را تحت پوشش داشته و در حال حاضر 18 کارمند دارد که 9 تن از آنها دورههایی را گذرانده اند که کاملاً مانند مهمانداران هواپیما صحبت و عمل کنند.
لازم به ذکر است که اولین رستوران این چنینی در تایوان قرار دارد ولی این رستوران در مقابل آن بسیار لوکستر و گرانتر است و قیمت هر صندلی مخصوص آن 10000 یوآن (1،590 $) است .
واضح است که رستورانی نیست که هرکس دست کودک خود را بگیرد و به آنجا ببرد تا به او نشان دهد داخل بزرگترین هواپیمای مسافری دنیا چگونه است!
تهیه و ترجمه: گروه سرگرمی پرشین وی / طیبه نصرت
بخش اختصاصی پرشین وی
از روز اول مسابقه من و او بر سر دقیق و منظم بودن آغاز شد: اینکه چه کسی زودتر سر کار حاضر شود و مرتب تر باشد: اما این ایرج قادری بود که زودتر از همه در لابی هتل حاضر می شد و دیرتر از همه گروه را ترک می کرد
مهناز افشار که فیلم سینمایی «آکواریوم» و «محاکمه» از همکاری های مشترک وی با ایرج قادری است در یادداشتی ضمن اشاره به اولین روز آشنایی اش با این کارگردان از تجربه و خاطرات همبازی شدن با ایرج قادری سخن گفته است. متن یادداشت مهناز افشار را به نقل از اعتماد در ادامه می خوانید:
پس از سلام گفتند: بارک الله چه دختر منظمی...
«آکواریوم» سرآغاز آشنایی من با کارگردان و بازیگری بود که قصد داشت بعد از سال ها مقابل دوربین برود و نخستین بازی خود را در صحنه یی ثبت کند که من مقابل او بازی می کنم.
بعد از ظهر یک روز تابستانی، سعید مطلبی برای قرار در دفتر ایرج قادری برای فیلم «آکواریوم» ساعتی را تعیین کرد. حس و حال عجیبی داشتم. دیدن یک بازیگر و کارگردان قدیمی که پر از تجربه بود و صاحب خاطراتی از زمانی دیگر در سینمای ایران.
می خواستم سر ساعت به قرار برسم، بالاخره ۱۰ دقیقه زودتر از زمان قرار به دفتر هفت تیر رسیدم. در که باز شد مردی با محاسن سفید، همچنان سرحال و با انگیزه پشت میزش نشسته بود. در همان لحظه ورود پس از سلام گفتند: بارک الله چه دختر منظمی... و من ذوق زده شدم. حس اینکه حرمت ها، چارچوب ها و قوانین در کار برای او اهمیت زیادی دارد در این دیدار روشن شد و دلم گرم تر. نشستیم و گپ زدیم و نتیجه اش شد بازی در «آکواریوم» یعنی دو ماه کار در استانبول.
مسابقه من و او بر سر دقیق و منظم بودن آغاز شد
از روز اول مسابقه من و او بر سر دقیق و منظم بودن آغاز شد: اینکه چه کسی زودتر سر کار حاضر شود و مرتب تر باشد: اما این ایرج قادری بود که زودتر از همه در لابی هتل حاضر می شد و دیرتر از همه گروه را ترک می کرد و فردا با انرژی بیشتری سر کار می آمد.
حکایت بازی مقابل ایرج قادری با آن همه سابقه بازیگری در سینما، توام با ترس ها و نگرانی های من بود. شب قبل این سوال در ذهنم می چرخید که او کجای بازیگری است و من کجا؟
بغضم گرفت....
بغضم گرفت: زمانی که دیدم او با چه اشتیاق و ذوق و برقی در چشمان دیالوگ ها را از کنار دوربین می گوید و حس کردم ما نسل جدید بازیگری اگر هستیم به خاطر تلاش این پیشکسوتان عزیز بوده است. نوبت به برداشت پلان ایشان رسید: فقط یک برداشت!
اما مگر می شود از این همه تجربه و ذوق و اشتیاق در یک برداشت گذشت؟
حالادیگر من حسن آقای او شده بودم نه مهناز افشار!
بعد از «آکواریوم» به دفتر ایشان سر می زدم و حالادیگر من حسن آقای او شده بودم نه مهناز افشار! ایشان از احترام به سینما، سختی کار، تعلم و عشق به من می گفتند و گوش می کردم: اینکه خانواده و کار هر کدام باید در جایگاه خود محترم باشند و عزیز شمرده شوند... تا همکاری دوباره در «محاکمه.» افسوس می خورم از اختلاف ها و بازی های پشت پرده، از کوچک شمردن این واژه بزرگ: سینما! این روزها چقدر ساده به سینما نگاه می شود، گاه به بازی گرفته می شود، اما هنوز در نگاه بزرگان، سینما بزرگ است. و حالاافسوسی با من مانده است: افسوسی از روزهایی که می توانستم از حضور بزرگان سینما بیشتر بهره ببرم و ای کاش فراموش نکنیم روزی قرار است این کالبد جسمانی را زمین بگذاریم و بگذریم.
من به عنوان عضو کوچکی از دریای بیکران خانواده سینما به خانواده عزیز قادری و همه سینماگران و سینمادوستان فقدان این هنرمند را تسلیت می گویم و می دانم این تسلیت در مقابل غم بزرگ از دست دادن این هنرمند خیلی کوچک است.
شبکه ایران
حرف های او آن چنان به خودکارم شتاب داده بود که گوش ها و چشمانم آبشارهای باباامان را فراموش کرده بود اگر چه در سایه درختان پارک مصفای باباامان با اوگفت وگو میکنم ولی حرف هایش من را به مرکز ایران برده و خود را در تهران فرض میکنم. دل پردردی دارد! و کوله باری از گلایه! وقتی با سوز و گداز حرف میزند باور نمیکنی که این آقا همان هنرمند جوان دهه ۷۰ سینمای ایران است که نامش بر سر زبان ها بود، همان تازه داماد فیلم «عروس»، فرمانده فیلم های مردی از جنس بلور و مردی شبیه باران، عادل فیلم «نرگس» و... ابوالفضل پورعرب را میگویم که طی سال ها فعالیت در سینما به نقش های مختلف جان بخشید و در ذهن ها ماندگار شد. او به علت بیماری بسیار ضعیف شده است اما «پورعرب» هم چنان برای ما «پورعرب» است؛ همان سوپراستار دهه 70 با کوله باری از تجربه. وقتی مشغول بازی در فیلم تلویزیونی «جاودانگی» در بجنورد بود با او تماس میگیرم تا به دیدارش بروم اما چون لوکیشن ضبط فیلم داخل زندان بود، اجازه ورودم به آن جا داده نشد، بنابراین قرار این دیدار را به پایان بازی اش موکول کردم. عصر روز پایانی بازی اش در باباامان بجنورد به همراه چند نفر از همکاران با او دیدار کردیم و زمینه این گفت و گو هم برایم فراهم شد. آن قدر مهربان و صمیمیبود که از هر بابی سخن گفتیم. گفت و گوی ما را با این بازیگر با تجربه سینما و تلویزیون در ادامه میخوانید.
در شروع این گفت و گو میخواهم از حال و هوای «ابوالفضل پورعرب» دهه 70 که ستاره سینمای ایران بود بپرسم. یعنی از انحلال خانه سینما رضایت دارید؟ چه طور شد در دهه 70 که ورود به عرصه بازیگری مشکل بود و به راحتی نمیشد ستاره شد به ستاره سینمای ایران تبدیل شدید؟ پس خودتان چگونه وارد سینما شدید؟ به طور مثال چه کسانی؟ در دهه 70 چهره ای محبوب و مشهور بودید. داشتم به این فکر میکردم که شاید برخی اتفاق ها در زندگی یک هنرمند باعث میشود که از مسیر اصلی اش دور شود، چون در برنامه «هفت» گفتید که درگذشت خواهرتان شوکی به شما وارد کرد و وقفه ای طولانی در فعالیت شما ایجاد کرد. قبول دارید که عده ای به عشق «ابوالفضل پورعرب» به سینما میرفتند و عکس شما روی جلد مجله ها و بیلبورد بر فروش گیشه تأثیر داشت؟ به بیراهه میرویم! از تشکیل سازمان سینمایی کشور راضی هستید؟ با بازی در فیلم «عروس» بهروز افخمیبه شهرت رسیدید و در جشنواره فیلم فجر از بازی تان تجلیل شد. نظرتان درباره آن چیست؟ بازی قابل تحسین تان در فیلم «مردی شبیه باران» سیمرغ بهترین بازیگر جشنواره فیلم فجر را برایتان به ارمغان آورد و این تنها سیمرغی بود که گرفتید. هنگام دریافت این جایزه چه احساسی داشتید؟ دستمزدی که از بازیگری میگیرید راضی کننده است؟ نسل جدید سوپراستارهای سینمای ایران را چگونه میبینید؟ آیا توان جذب تماشاچی به سینما را دارند و فروش گیشه را تضمین میکنند؟ اگر سخنی در پایان باقی مانده است بفرمایید. |
گردآوری : از تنهاترین
توماس بیتی" اولین مردی است که بچه بدنیا آورده است. وی از سال 2008 با تولد اولین فرزندش به تیتر اول خبرها تبدیل شد و از آن روز هراز گاهی اخباری از وی به گوش میرسد.
او اهل هاوایی است و در سال 2002 و تحت یک عمل جراحی تغییر جنسیت به یک مرد تبدیل شد و در سال 2003 با نانسی که از وی 10 سال بزرگتر است ازدواج کرد نانسی به خاطر یک بیماری رحمش را خارج کرده بود و توماس در سال 2008 تصمیم گرفت باردار شود چرا که علیرغم تغییر جنسیت همچنان رحمش را حفظ کرده بود وی توانست با عمل آی وی اف باردار شده و یک فرزند سالم به دنیا آورد.
جدیدترین خبر در مورد وی اینکه تصمیم دارد از همسرش جدا شود. او در مصاحبه اخیرش گفته است زندگی او هم مثل سایر انسانها دارای فراز و نشیب های زیادی است و به خاطر پاره ای مشکلات تصمیم گرفته اند از هم جدا شوند. آنها هنوز رسما برگه های طلاق را امضا نکرده اند اما در حال حاضر جدا از هم زندگی میکنند. حاصل این ازدواج 9 ساله سه فرزند است.
پرداد
گردآوری :تنها ترین
شبکه ای که به حاشیه ها علاقه دارد؛
بی بی سی فارسی بازیگر جنجالی سریال «نرگس» را استخدام کرد *فیلم
«زهرا امیرابراهیمی» علت خروج خود از ایران را واکنش های مردم به شایعات انتشاریافته در مورد خود عنوان کرده است.
به گزارش سرویس سیاسی جام نیوز، "زهرا امیرابراهیمی" بازیگر سابق سریال های تلویزیونی در ایران، از چندی قبل و پس از مصاحبه با شبکه بی بی سی فارسی (BBCPersian) و تکذیب حواشی پیرامون روابط خصوصی خود، به استخدام این شبکه در آمده و همکاری خود را به عنوان گزارشگر با بنگاه خبرپراکنی دولت انگلیس آغاز کرده است.
بازیگر نقش «زهره» در سریال معروف "نرگس" ، در مصاحبه با بی بی سی فارسی، علت خروج خود از ایران را واکنش های مردم به شایعات انتشاریافته در مورد خود عنوان کرده است؛ شایعاتی که به دنبال انتشار یک کلیپ غیراخلاقی منتسب به وی، فراگیر شد.
امیرابراهیمی که در پاریس اقامت دارد، ارتباط کلیپ یادشده با خود را انکار کرده و به بی بی سی گفته است: «شاید تولیدکنندگان آن از کردار خویش پشیمان شده باشند.»
گردآوری : تنها ترین
نکاتی برای داشتن یک زندگی متفاوت، شکوهمند و پرانرژی
************
1. Take a 10-30 minute walk every day and while you walk, smile. It is the ultimate anti-depressant.
1- روزانه 10 تا 30 دقیقه به قدم زدن بپردازید، و در این حین لبخند بزنید. این برترین داروی ضد افسردگی ست.
**********
2. Sit in silence for at least 10 minutes each day.
2- حداقل 10 دقیقه در روز با خود خلوت کنید.
**********
3. Buy a TiVo (DVR), tape your late night shows and get more sleep.
3- با استفاده از ویدئو برنامه های تلویزیونی آخر شب و مورد علاقه تان را ضبط کنید، و خواب بیشتری کنید.
**********
4. When you wake up in the morning complete the following statement, "My purpose is to__________ _ today."
4- صبحها که از خواب بیدار می شوید این جمله را کامل و تکرار کنید: « امروز قصد دارم....»
**********
5. Live with the 3 E's -- Energy, Enthusiasm, Empathy, and the 3 F's--
Faith, Family, Friends.
5- با سه Eزندگی کنید؛ Energy(انرژی)، Enthusiasm(شوق)، Empathy(فهم و همدلی با دیگران)، و همینطور با سه Fیعنی Faith(ایمان)، Family (خانواده) و Friends(دوستان).
**********
6. Watch more G movies play more games with friends and read more books than you did in 2006.
6- امسال بیشتز از سال پیش به تماشای فیلمهای عمومی (مناسب برای تمام سنین)، بازی با دوستان و خواندن کتاب بپردازید.
**********
7. Make time to practice meditation and prayer. They provide us with daily fuel for our busy lives.
7- زمانی را به مراقبه و نیایش اختصاص دهید. اینها سوخت روزانه برای انجام زندگی پر مشغله مان را فراهم می کنند.
**********
8. Spend more time with people over the age of 70 and under the age of six.
8- با افراد بالای 70 و زیر 6 سال اوقات بیشتری صرف کنید.
**********
9. Dream more while you are awake.
9- وقت بیداری بیشتر رویا ببینید.
**********
10. Eat more foods that grow on trees and plants and eat less foods that are manufactured in plants.
10- از غذاهایی که از گیاهان و درختان بار می آیند بیشتر مصرف کنید، و ازآنها که در کارخانه ها تولید می شوند کمتر.
**********
11. Drink some green tea and plenty of water. Eat blueberries, seafood, broccoli, almonds & walnuts.
11- مقداری چای سبز و مقادیر بسیار فراوان تری آب بنوشید. ایدا اریزا (نوعی زغال اخته آبی رنگ)، غذاهای دریائی، گل کلم، بادام و گردو و خشکبار مصرف کنید.
**********
12. Try to make at least three people smile each day..
12- تلاش کنید هر روز حداقل سه نفر را به لبخند وادارید.
**********
13. Clear your clutter from your house, your car, your desk, and let new energy into your life.
13- از خانه گرفته تا داخل ماشین و روی میز کار همه را مرتب و تمیز کنید، بگذارید انرژی تازه ای وارد زندگیتان شود.
**********
14. Don't waste your precious energy on gossip, energy vampires, issues of the past, negative thoughts or things you cannot control. Instead, invest your energy in the positive present moment.
14- انرژی پرارزشتان را بر سر شایعه سازی، هیولاهای انرژی خوار، مسائل مربوط به گذشته، افکار منفی و یا آنچه بدان کنترل ندارید هدر ندهید. در عوض انرژیتان را صرف همین لحظه مثبت اکنون کنید.
**********
15. Realize that life is a school and you are here to learn, pass all your tests. Problems are simply part of the curriculum that appear and fade away like algebra class but the lessons you learn will last a lifetime.
15- این را فهم کنید که زندگی یک مدرسه است و شما اینجائید تا بیاموزید، تا همه امتحانهایتان را بگذرانید. مشکلات تنها بخشی از این دوره آموزشی اند که درست مثل کلاس درس جبر می آیند و می روند، منتها درسهائی که از این کلاس فراگرفته می شود عمری با شما باقی خواهد ماند.
**********
16. Eat breakfast like a king, lunch like a prince and dinner like a college kid with a maxed out charge card.
16- صبحانه تان را چون یک شاه، ناهارتان را چون یک شاهزاده و شام تان را چون بچه دانشگاهی ای بخورید که کارت اعتباریش ته کشیده باشد.
**********
17. Smile and laugh more. It will keep the energy vampires away.
17- بیشتر لبخند بزنید و بیشتر بخندید. این هیولاهای انرژی خوار را ازتان دور نگه خواهد داشت.
**********
18. Life isn't fair, but it's still good..
18- زندگی چندان عادلانه به نظر نمی رسد، با این حال زیباست.
**********
19. Life is too short to waste time hating anyone.
19- زندگی کوتاه تر از آنیست که وقتمان را صرف تنفر از دیگران کنیم.
**********
20. Don't take yourself so seriously. No one else does.
20- خودتان را خیلی جدی نگیرید، دیگران هم اینکار را در مورد شما نمی کنند
نکاتی برای داشتن یک زندگی متفاوت، شکوهمند و پرانرژی
************
1. Take a 10-30 minute walk every day and while you walk, smile. It is the ultimate anti-depressant.
1- روزانه 10 تا 30 دقیقه به قدم زدن بپردازید، و در این حین لبخند بزنید. این برترین داروی ضد افسردگی ست.
**********
2. Sit in silence for at least 10 minutes each day.
2- حداقل 10 دقیقه در روز با خود خلوت کنید.
**********
3. Buy a TiVo (DVR), tape your late night shows and get more sleep.
3- با استفاده از ویدئو برنامه های تلویزیونی آخر شب و مورد علاقه تان را ضبط کنید، و خواب بیشتری کنید.
**********
4. When you wake up in the morning complete the following statement, "My purpose is to__________ _ today."
4- صبحها که از خواب بیدار می شوید این جمله را کامل و تکرار کنید: « امروز قصد دارم....»
**********
5. Live with the 3 E's -- Energy, Enthusiasm, Empathy, and the 3 F's--
Faith, Family, Friends.
5- با سه Eزندگی کنید؛ Energy(انرژی)، Enthusiasm(شوق)، Empathy(فهم و همدلی با دیگران)، و همینطور با سه Fیعنی Faith(ایمان)، Family (خانواده) و Friends(دوستان).
**********
6. Watch more G movies play more games with friends and read more books than you did in 2006.
6- امسال بیشتز از سال پیش به تماشای فیلمهای عمومی (مناسب برای تمام سنین)، بازی با دوستان و خواندن کتاب بپردازید.
**********
7. Make time to practice meditation and prayer. They provide us with daily fuel for our busy lives.
7- زمانی را به مراقبه و نیایش اختصاص دهید. اینها سوخت روزانه برای انجام زندگی پر مشغله مان را فراهم می کنند.
**********
8. Spend more time with people over the age of 70 and under the age of six.
8- با افراد بالای 70 و زیر 6 سال اوقات بیشتری صرف کنید.
**********
9. Dream more while you are awake.
9- وقت بیداری بیشتر رویا ببینید.
**********
10. Eat more foods that grow on trees and plants and eat less foods that are manufactured in plants.
10- از غذاهایی که از گیاهان و درختان بار می آیند بیشتر مصرف کنید، و ازآنها که در کارخانه ها تولید می شوند کمتر.
**********
11. Drink some green tea and plenty of water. Eat blueberries, seafood, broccoli, almonds & walnuts.
11- مقداری چای سبز و مقادیر بسیار فراوان تری آب بنوشید. ایدا اریزا (نوعی زغال اخته آبی رنگ)، غذاهای دریائی، گل کلم، بادام و گردو و خشکبار مصرف کنید.
**********
12. Try to make at least three people smile each day..
12- تلاش کنید هر روز حداقل سه نفر را به لبخند وادارید.
**********
13. Clear your clutter from your house, your car, your desk, and let new energy into your life.
13- از خانه گرفته تا داخل ماشین و روی میز کار همه را مرتب و تمیز کنید، بگذارید انرژی تازه ای وارد زندگیتان شود.
**********
14. Don't waste your precious energy on gossip, energy vampires, issues of the past, negative thoughts or things you cannot control. Instead, invest your energy in the positive present moment.
14- انرژی پرارزشتان را بر سر شایعه سازی، هیولاهای انرژی خوار، مسائل مربوط به گذشته، افکار منفی و یا آنچه بدان کنترل ندارید هدر ندهید. در عوض انرژیتان را صرف همین لحظه مثبت اکنون کنید.
**********
15. Realize that life is a school and you are here to learn, pass all your tests. Problems are simply part of the curriculum that appear and fade away like algebra class but the lessons you learn will last a lifetime.
15- این را فهم کنید که زندگی یک مدرسه است و شما اینجائید تا بیاموزید، تا همه امتحانهایتان را بگذرانید. مشکلات تنها بخشی از این دوره آموزشی اند که درست مثل کلاس درس جبر می آیند و می روند، منتها درسهائی که از این کلاس فراگرفته می شود عمری با شما باقی خواهد ماند.
**********
16. Eat breakfast like a king, lunch like a prince and dinner like a college kid with a maxed out charge card.
16- صبحانه تان را چون یک شاه، ناهارتان را چون یک شاهزاده و شام تان را چون بچه دانشگاهی ای بخورید که کارت اعتباریش ته کشیده باشد.
**********
17. Smile and laugh more. It will keep the energy vampires away.
17- بیشتر لبخند بزنید و بیشتر بخندید. این هیولاهای انرژی خوار را ازتان دور نگه خواهد داشت.
**********
18. Life isn't fair, but it's still good..
18- زندگی چندان عادلانه به نظر نمی رسد، با این حال زیباست.
**********
19. Life is too short to waste time hating anyone.
19- زندگی کوتاه تر از آنیست که وقتمان را صرف تنفر از دیگران کنیم.
**********
20. Don't take yourself so seriously. No one else does.
20- خودتان را خیلی جدی نگیرید، دیگران هم اینکار را در مورد شما نمی کنند
خستگی وجه مشترک نسل ماست.
خسته از تلاشهای بی حاصل، خسته از آرمانهای به گل نشسته، خسته از خواندنهای بی سرانجام، خسته از دانستنهای بی کارکرد، خسته از کارکردهای بی نتیجه، خسته از نتیجه های ناخواسته، خسته از خواستن، نخواستن، توانستن و نتوانستن. خسته از عاشق، معشوق و از جستجوی عشق. خسته از عاشق ِ جستجو بودن ...
آه از این همه خستگی.
عزیز
سرگشتگی وجه مشترک نسل ماست.
سرگشته در میان شک و یقین، سرگشته در وادی کفر و ایمان، سرگشته در سرزمین صدق و دروغ، سرگشته در میان انتخاب علم و ثروت، سرگشته در میان فرد و جامعه، خود و دیگری، مرگ و زندگی، شادی و غم،
و سرگشته در این تبعیدگاه ِفقر ِ همه سو کویر لم یزرع.
نسل ما هم به نحوست عشق گرفتار آمده، پس لاجرم نمی تواند عاشق نباشد و هم مؤمنانه زیسته، پس به کفر و شرک به راحتی تن نمی دهد و هم مرگ را تجربت نموده پس بناچار زندگی چنگی به دل نخواهد زد ...
آه از این همه دوپاره شدن های پی در پی.
عزیز
مرگ هدیتی است پر بها برای پایان این همه رنج، اما شایستگی مرگی در خور این همه رنج تنها در تحمل رنجبار این زندگی میسر است. و ضعیت تناقض نما بر همۀ شئون هستی ما سایه افکنده،
ما را روزنه ای برای گریز نیست،
ما محکوم به ماندن و رنج کشیدن و نمردنیم.